یکیاز مشکلات فراروی کشورهای عربی خصوصا مصر تعیین نوع حکومت است. مردم خواستار حکومتی دینی هستند.
یک حکومت دینی در صورتی به اهداف خود می رسد که هم از جهت صورت دینی باشد و هم از جهت محتوا؛ اهداف نظام اسلامی در رسیدن به عدالت در همه جنبه های اجتماعی، اقتصادی و... زمانی محقق می شود که عزم ملی در جهت ان تحقق پذیرد. و این عزم در کشورهائی نظیر مصر مشهود است.
سه فرض را می توان برای حکومت در جامعه دینی تصور کرد:
1.نظام دینی صوری؛ حاکمیت در ان در صورت، دینی است اما در محتوا، غیر دینی، به این معنا که راس هرم قدرت و قوای مربوطه، فقط رفتاری به ظاهر دینی دارند اما قوانین، دینی نیست. این نوع حکومت که اعتقاد محور(نه فقه محور) است در عهد صفویه وجود داشته است.
2.نظام دینی محتوائی؛ نظام در ان لائیک است اما عناصر جامعه می خواهند بر اساس اموزه های دینی زفتار نمایند به عبارت دیگر افراد مقید به دین ولی حاکمیت هیچ التزامی به دین ندارد. شاید بتوان گفت نظام حاکم بر ترکیه اینگونه است.
3.نظام دینی هم از جهت صورت و هم از جهت محتوا؛ در چنین نظامی هم مردم و هم حاکمان ملتزم به دین هستند و قوانین بر اساس اموزه های دین، تصویب شده است. همانند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
فرض اول امکان وقوعی ندارد. مگر می توان حکومت شخصی مثل معاویه را حکومتی دینی دانست؟ بدیهی است که در نظام دینی، شرائط حاکم بسیار مهم و حساس است و شخصی مثل معاویه که جنگ بر علیه امام علی(ع) به راه می اندازد نمی تواند حاکم جامعه اسلامی باشد.
فرض دوم هم امکان وقوعی ندارد زیرا مردم یک اجتماع اگر مسلمان باشند ولی قوانین از متن دین اخذ نشده باشد، نمی توانند به اکثر اموزه های دینی عمل کنند. یک نظام صرفاَ به خاطر مسلمان بودن مردمش هرگز نمی تواند یک نظام دینی باشد مگر اینکه قوانین بالکل دینی باشد.
بنابرین در صورت اول و دوم، حکومت دینی نیست.
یک نظام دینی باید از دو جهت دینی باشد؛ اول اینکه مردم مقید به عمل به قوانین و احکام دینی باشند و دوم اینکه حاکمیت بر اساس قوانین دین پی ریزی شده باشد تا مردم بتوانند احکام دینی و اجتماعی خویش را به راحتی انجام دهند.
نظام سیاسی در ایران اسلامی، بهترین الگوی حکومتی عصر حاضر است. پس از سه دهه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و چشیدن ثمرات شیرین ان، باید یک بازنگری جدی در قوانین صورت پذیرد. این بازنگری در بخشهائی ضروری می نماید:
1.نگرش فرهنگی؛ بسیاری از ارزشهای دینی هنوز در جامعه نهادینه نشده است. مقوله مهم امر به معروف و نهی از منکر از همین قبیل است. عده ای فکر می کنند در نظام دینی هر نوع پوشش یا استماع هر گونه موسیقی و... دلبخواهی است و هر کسی می توند به سلیقه خود عمل کند این نگرش غلط که عامل بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است باید اصلاح گردد.
2.نگرش اقتصادی؛ نظام نادرست بانکداری که عامل اصلی تورم است باید تغییر یابد. این نظام در جنبه فردی و تنظیم قراردادها ممکن است اسلامی باشد اما از جهت فقه جمعی دچار مشکل جدی است و اذا مولد تورم است زیرا نظام ربوی غربی را دنبال می کند.
3.نگرش اموزشی؛ نگاه فمنیستی به مراکز مراکز اموزشی ما حاکم است. ایا زن و مرد باید تا اخرین مراحل تحصیلات خود مثل هم و به یک نحو تحصیل کنند؟ ایا همه نوع تحصیلاتی برای هر دو جنس مفید است؟ و ایا نگاه یکسان به مرد و زن نگاهی بر اساس عدالت است؟ خیر، حاکمیت نظام فکریِ فمنیستی بر مراکز اموزشی ما یکی از بزرگترین معضلات اموزشی ماست. این سیستم بایدمورد بازنگری قرار گیرد. بایدنظام اموزشی متناسب با وظائف فردی و اجتماعی زن و مرد که نگاهی عدالت محور است تصحیح گردد.
قطعا اگر بخواهیم ثمرات شیرین انقلاب اسلامی را بیش از پیش تجربه کنیم باید نظام دینی را در جهات مذکور کاملاَ بومی کنیم.